قرآن و نهج البلاغه



بنام خدا

  تنوع در آزمون الهی

خداوند علیم و حکیم بازار آزمون جنّ و انس را همان ابتدای خلقت باز کرد، لکن گاهی آزمون الهی را با ابزاری مزیّن و زینت شده انجام داده و گاهی ابزار آزمون الهی زینتی خاصّ نداشته است، حضرت یوسف علیه السلام گاهی در دل چاه آزمون میدهد و گاهی هم خزائن طلای مصر ابزار آزمون او می شود، گاهی تاریکی های زندان و  زمانی هم کاخ های مرمری و مجالسی از زن ها و بریدن دستها و.

یوسف پیامبر علیه السلام از تمام این آزمونهای متنوع سربلند بیرون آمد و از ظرفیتهای بوجود آمده برای معرفی خدای یگانه بهره ای نیکو برد چراکه او دست بی دستی خدا را در پشت طنابهای چاه، خریدارها،  زندانها و دیگر طنابها مشاهده می کرد که تار و پود این طنابها را ثقلین تشکیل می داد، درست مانند تار و پود ریسمانی آویخته که حضرت محمد صل الله و علیه واله و سلّم را در دل سیاه غار از شرّ دشمنان نجات داد.
و این آزمون ادامه دارد .







  بنام خدا
 
جلسه چهارم :

برداشتها :

1- به فرزندانمان هم سفارش کنیم و هم ارائه ابزار نمائیم، نه اینکه فقط نصیحت واندرز نمائیم بدون اینکه ابزارها را بیان کنیم.

2- آیا تاکنون فرزندانمان را به اندازه ای که به درس و نمره توصیه کرده ایم، به تقوی هم سفارشی نموده ایم!!!

3- سفارش به تقوی اگر کارگر افتد بایدالتزام به فرمان  خدا بیاورد، قلب ها را آباد نماید، روح ها را آباد نماید.

4- برای رسیدن به تقوی ابزاری نظیر "حبل الله " لازم است، ریسمان می خواهی، ریسمانی که تار و پودی دارد از جنس امام و قران، از جنس ثقلین تا متین شوی و وقار یابی و همچون یوسف از چاههای هوای نفس دیگران بیرون بیائی!؟

5- به این ریسمان که رسیدی مبادا به گرفتنش بسنده کنی، که باید به آن چنگ زنی و دامان امام و قران را بگیری .

ادامه دارد

متن وصیّت :

✅ پسرم! تو را به تقوای الهی و التزام به فرمانش و آباد کردن قلب و روحت با ذکرش و چنگ زدن به ریسمان (لطف و عنایت) او توصیه می‌کنم و کدام وسیله می‌تواند میان تو و خداوند مطمئن‌تر از حبل الله» باشد اگر به آن چنگ زنی و دامان آن را بگیری.

✅ فإِنِّی أُوصِیکَ بِتَقْوَی اللهِ أَی بُنَی وَلُزُومِ أَمْرِهِ، وَعِمَارَةِ قَلْبِکَ بِذِکْرِهِ، الاِعْتِصَامِ بِحَبْلِهِ. وَأَی سَبَب أَوْثَقُ مِنْ سَبَب بَینَکَ وَبَینَ اللهِ إِنْ أَنْتَ أَخَذْتَ بِهِ.




https://telegram.me/quranvanahjolbalaghe








ویژگیهای رهبران الهی آری!

✅ خداوندا! زمین هیچگاه از حجت الهی تهی نیست، که برای خدا با برهان روشن قیام کند، یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجت خدا باطل نشود، و نشانه هایش از میان نرود.
✅  تعدادشان چقدر؟ و در کجا هستند؟ به خدا سوگند! که تعدادشان اندک ولی نزد خدا بزرگ مقدارند، که خدا به وسیله آنان حجتها و نشانه های خود را نگاه می دارد، تا به

کسانی که همانندشان هستنند بسپارند، و در دلهای آنان بکارند، آنان که دانش، نور حقیقت بینی را بر قلبشان تاییده، و روح یقین را دریافته اند، که آن چه را خوشگذران ها

دشوار می شمردند، آسان گرفتند، و با آنچه که ناآگاهانه از آن هراس داشتند انس گرفتند در دنیا با بدنهایی زندگی می کنند، که ارواحشان به جهان بالا پیوند خورده است،

آنان جانشینان خدا در زمین، و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند. آه، آه، چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم؟ کمیل! هرگاه خواستی بازگرد.

حکمت یکصد و چهل و هفتم





https://telegram.me/quranvanahjolbalaghe



⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️⭐️

⭐️

✳️خداوند در قرآن درباره حسنه فرمود:

✳️منْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها وَ مَنْ جاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلا یُجْزى‏ إِلاَّ مِثْلَها

یعنی؛هر کس کار حسن و خیری انجام دهد ده برابر مانند آنرا پاداش می گیرد.

برداشتها:

⭐️ فرمود هرکس کار خیر را بیاورد (نفرمود فعل یعنی انجام دهد)

معلوم است آوردن کار خیر موضوعیت دارد(یعنی مفهوم دارد) به عبارتی انسان باید بتواند با تمام هستی اش کار خیر را به قیامت و روز حساب سالم برساند، میشود کار خیری در دنیا انجام شود و با اموری مانند منت،عجب،غرور،ریا و مانند آن تباه شود و سالم به مقصد و روز حساب نرسد که فرمود; اعمال خیر خود را با منت و اذیت باطل نسازید(لا تبطلو اعمالکم بالمن والاذی).

۲- اجر و پاداش آوردن اعمال خیر و حسنات تا قیامت، ده برابر شدن مثل آن عمل خیر است نه عین آن عمل خیر.

3- فرمود مثل آن عمل و نفرمود عین آن عمل؛ شاید چون پاداش خداوند از جنس نعمت های بهشتی است و نعمت های بهشتی بسیار با ارزشتر از عین نعمت های دنیا است.
4- ذکر ده برابر نیز از باب فهم مردم است و یا فقط بیان چند برابری را با عدد می کند پس چه بسا پاداش الهی صد برابر باشد که از کرم الهی چیزی کاسته نمی شود.

5-  فرمود هرکس کار خیر را بیاورد ؛ پس آیه  اختصاص به مسلمان ندارد لکن مشکل آنجاست که غیر مسلمان توان و ابزار بردن کار خیر را تا قیامت ندارد چراکه دست و پایی که به گناه آلوده است ابزار حمل خیرات نمی شود.

6- ادامه دارد .






https://telegram.me/quranvanahjolbalaghe



ما خَلَقْنَا السَّماوَاتِ وَ الأرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا إِلاّ بِالْحَقِّ.

استاد در ادامه آیات ابتدایی سوره احقاف فرموده اند :

آن‌گاه اوّلین مطلبی را که ذکر می‌فرماید که مطلب عزیزانه و حکیمانه هست، این است که این نظام  به حق خلق شد، غیر از آن است که عالمانه خلق شد؛ همچنانکه در جایی دیگر فرمود :

ربُّنَا الَّذِی أَعْطَی کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی ( سوره طه آیه 50)

❎ برداشتها :

1- بیان حضرت موسی علیه السلام در معرفی خدای یگانه است .

2- این آیه به بیان استاد بر سه مطلب علّت فاعلی و علّت داخلی و علّت غایی و هدف خلقت دلالت می کند.

3- علّت فاعلی یعنی  خداست که عطا می کند( رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَی)  نتیجه : اموری مانند تصادف و اتفاق و شانس و امثال اینها جزء خرافات است!

4- علّت داخلی یعنی هر چه را خلق کرد محققانه و عالمانه خلق کرده است( کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلْقَهُ) نتیجه: هرچیزی از جاندارو غیر جاندار خلقتی متناسب با خود دارد، همچنین همه چیز در عالم مفید است حتّی چیزهایی مانند سمّ، آتش، مواد مخدّر و ماننداینها که خلقت این امور نیز نیازمند علم و حکمت است پس خلق جهنّم و مانند آن نیز عالمانه و حکیمانه است.

5- علّت غایی هم یعنی نظام خلقت هدف دارد، ثُمَّ هَدَی نتیجه : اول : نظام عالم مقصد دارد ( این موجب آرامش عالم است چراکه با اثبات قیامت اسباب آرامش عالم فراهم می شود ) . دوّم : اینکه مقصد که بی‌صراط مستقیم نمی‌شود  سوّم : صراط مستقیم هم رونده راه می‌خواهد، یعنی کسی می خواهد که بتواند این راه را برود،  چهارم : این راه راهنما می‌خواهد، پیامبر و امام می خواهد.

 آیت الله جوادی املی حفظه الله







https://telegram.me/quranvanahjolbalaghe

قرآن ونهج البلاغه, [۱۴.۰۵.۱۶ ۲۲:۳۶]












بسم الله الرحمن الرحیم

  در محضر تسنیم  ( بحث آزاد )

موضوع : انسان در مصاف با مرگ، مرگ را می‌میراند


شما الآن در تمام زیر این آسمان فقط این حرف را از وحی می‌دانید که انسان است که مرگ را می‌میراند.

آنها (ائمه اطهار) هم از قرآن دارند؛ شما وقتی این حرف را مطرح می‌کنید که انسان، مرگ را می‌میراند اینها گیج می‌شوند، نگاه می‌کنند این حرف چیست؟ انسان مرگ را می‌میراند، چیست؟

قرآن که نگفته کلّ نفس یذوقها الموت» فرمود: کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ.

نفرمود مرگ همه را می‌چشد، فرمود همه مرگ را می‌چشند؛ هر ذائقی مذوق را هضم می‌کند و جذب می‌کند.

مرگ را می‌میرانیم و برای ابد زنده‌ایم و خواهیم بود؛ مرگی دیگر در کار نیست.

این حرف، حرف وحی است که انسان در مصاف با مرگ، مرگ را می‌میراند.

  (منبع :برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره نمل، آیات 74 تا 81)

https://telegram.me/quranvanahjolbalaghe










  شرح نامه امام به امام مجتبی (علیهما السلام) :

  قسمت سوّم :

متن وصیت :

✅ اما بعد (از حمد و ثنای الهی) آگاهیم از پشت کردن دنیا و چیره شدن روزگار و روی آوردن آخرت به سوی من، مرا از یاد غیر خودم و توجّه به دنیا و اهل آن باز داشته است.
✅ این توجّه سبب شده اشتغال به خویشتن مرا از فکر مردم(و آنچه از دنیا در دست آنهاست) باز دارد و از هوای نفس مانع شود و حقیقتِ سرنوشتم را برای من روشن سازد و همین امر مرا به مرحله‌ای رسانده که سراسر جدی است و شوخی در آن راه ندارد، سراسر راستی است و دروغ به آن آمیخته نیست .

 ✅ و چون تو را جزیی از وجود خود، بلکه تمام وجود خودم یافتم گویی که اگر ناراحتی به تو رسد، به من رسیده و اگر مرگ دامانت را بگیرد دامن مرا گرفته، به این جهت اهتمام به کار تو را اهتمام به کار خود یافتم، از این رو این نامه را برای تو نوشتم تا تکیه گاه تو باشد خواه من زنده باشم یا نباشم.

شرح :

نکته ها :

❎ اول : اینکه آگاهی به پشت کردن دنیا و نزدیکی قیامت به انسان صفای نفس عطا می کند که کارهای خالص او را در آن حالت برایش زلال می می کند که این توجه انسان را از توجه به خود و توجه به دنیا و اهل آن باز می دارد لکن اهمیت برخی مسائل مانند فرزند طوری است که حتی در آن حالت نیز انسان از وضعیت فرزند غافل نمی ماند.

❎ دوّم : توجه به قیامت و درک واقعی نزدیکی آن نشانه هایی دارد :

1- حقیقت سرنوشت انسان برایش روشن می شود .

2- اشتغال به خویشتن اگر بر اساس آمیزه های دینی باشد نه بر اساس خواسته های دنیوی، باید مانع تبعیّت از هوای نفس انسان گردد نه اینکه اشتغال به خوشتن موجب تبعیت از هوای نفس گردد.

❎ سوّم : علاقه پدر به فرزند علاقه ای این همانی است، گویا دو روحند در یک وجود که شاید فرزند قادر به درک آن نباشد.

ادامه دارد .


  گلی از بوستان نهج البلاغه

امام علیه السلام خطاب به امام مجتبی علیه السلام میفرمایند :

عاجزترین مردم کسی است که از بدست آوردن دوستان عاجز باشد واز او عاجزتر کسی است که دوستانی را که بدست آورده از دست بدهد.

نامه ۳۱نهج البلاغه
https://telegram.me/quranvanahjolbalaghe


قرآن ونهج البلاغه
  شرح نامه امام به امام مجتبی (علیهما السلام) :

  قسمت دوم :

متن وصیت :

✅ اما بعد (از حمد و ثنای الهی) آگاهیم از پشت کردن دنیا و چیره شدن روزگار و روی آوردن آخرت به سوی من، مرا از یاد غیر خودم و توجّه به دنیا و اهل آن باز داشته است.
✅ این توجّه سبب شده اشتغال به خویشتن مرا از فکر مردم(و آنچه از دنیا در دست آنهاست) باز دارد و از هوای نفس مانع شود و حقیقتِ سرنوشتم را برای من روشن سازد و همین امر مرا به مرحله‌ای رسانده که سراسر جدی است و شوخی در آن راه ندارد، سراسر راستی است و دروغ به آن آمیخته نیست .

 ✅ و چون تو را جزیی از وجود خود، بلکه تمام وجود خودم یافتم گویی که اگر ناراحتی به تو رسد، به من رسیده و اگر مرگ دامانت را بگیرد دامن مرا گرفته، به این جهت اهتمام به کار تو را اهتمام به کار خود یافتم، از این رو این نامه را برای تو نوشتم تا تکیه گاه تو باشد خواه من زنده باشم یا نباشم.

شرح :

ادامه دارد .

https://telegram.me/quranvanahjolbalaghe


قرآن ونهج البلاغه


بسم الله الرحمن الرحیم

  در محضر تسنیم  ( بحث آزاد )

موضوع : انسان در مصاف با مرگ، مرگ را می‌میراند


شما الآن در تمام زیر این آسمان فقط این حرف را از وحی می‌دانید که انسان است که مرگ را می‌میراند.

آنها (ائمه اطهار) هم از قرآن دارند؛ شما وقتی این حرف را مطرح می‌کنید که انسان، مرگ را می‌میراند اینها گیج می‌شوند، نگاه می‌کنند این حرف چیست؟ انسان مرگ را می‌میراند، چیست؟

قرآن که نگفته کلّ نفس یذوقها الموت» فرمود: کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ.

نفرمود مرگ همه را می‌چشد، فرمود همه مرگ را می‌چشند؛ هر ذائقی مذوق را هضم می‌کند و جذب می‌کند.

مرگ را می‌میرانیم و برای ابد زنده‌ایم و خواهیم بود؛ مرگی دیگر در کار نیست.

این حرف، حرف وحی است که انسان در مصاف با مرگ، مرگ را می‌میراند.

  (منبع :برگرفته از درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره نمل، آیات 74 تا 81)

https://telegram.me/quranvanahjolbalaghe


بسم الله الرحمن الرحیم

ما خَلَقْنَا السَّماوَاتِ وَ الأرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا إِلاّ بِالْحَقِّ.

استاد در ادامه آیات ابتدایی سوره احقاف فرموده اند :

آن‌گاه اوّلین مطلبی را که ذکر می‌فرماید که مطلب عزیزانه و حکیمانه هست، این است که این نظام  به حق خلق شد، غیر از آن است که عالمانه خلق شد؛ همچنانکه در جایی دیگر فرمود :

ربُّنَا الَّذِی أَعْطَی کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَی ( سوره طه آیه 50)

❎ برداشتها :

1- بیان حضرت موسی علیه السلام در معرفی خدای یگانه است .

2- این آیه به بیان استاد بر سه مطلب علّت فاعلی و علّت داخلی و علّت غایی و هدف خلقت دلالت می کند.

3- علّت فاعلی یعنی  خداست که عطا می کند( رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَی)  نتیجه : اموری مانند تصادف و اتفاق و شانس و امثال اینها جزء خرافات است!

4- علّت داخلی یعنی هر چه را خلق کرد محققانه و عالمانه خلق کرده است( کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلْقَهُ) نتیجه: هرچیزی از جاندارو غیر جاندار خلقتی متناسب با خود دارد، همچنین همه چیز در عالم مفید است حتّی چیزهایی مانند سمّ، آتش، مواد مخدّر و ماننداینها که خلقت این امور نیز نیازمند علم و حکمت است پس خلق جهنّم و مانند آن نیز عالمانه و حکیمانه است.

5- علّت غایی هم یعنی نظام خلقت هدف دارد، ثُمَّ هَدَی نتیجه : اول : نظام عالم مقصد دارد ( این موجب آرامش عالم است چراکه با اثبات قیامت اسباب آرامش عالم فراهم می شود ) . دوّم : اینکه مقصد که بی‌صراط مستقیم نمی‌شود  سوّم : صراط مستقیم هم رونده راه می‌خواهد، یعنی کسی می خواهد که بتواند این راه را برود،  چهارم : این راه راهنما می‌خواهد، پیامبر و امام می خواهد.

 آیت الله جوادی املی حفظه الله







https://telegram.me/quranvanahjolbalaghe

قرآن ونهج البلاغه, [۱۴.۰۵.۱۶ ۲۲:۳۳]
[ (sticker) ]


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نهمین اندیشمند(وبلاگ رسمی سایت ریاضی هشتم) همه چیز در یک نگاه وبلاگ فروشگاه اورینگ و پکینگ بخشی فیزیک و انرژی حبکده اداره کتابخانه های عمومی شهرستان سنندج مرجع تخصصی ون server بارمان طراحی و مشاوره مجازی